یک. یکی که دوستش داشتی بهت میگه you're an idiot و از دردش شعر میگی و آخرش میبینی اون قسمتی که you're an idiot رو منشن کردی هیچ لازم نیست. این دست اون دست میکنی و آخرش اون سه خط رو حذف میکنی.
شاید move on کردن هم اینطور پروسهای باشه. وقتی شعر حولش انقد شکل بگیره که دیگه احتیاجی بهش نداشته باشه.
شاید move on کردن هم اینطور پروسهای باشه. وقتی شعر حولش انقد شکل بگیره که دیگه احتیاجی بهش نداشته باشه.
دو. مرحلهی بعد لابد اینه که تمام you های شعر رو میکنی he. اول یه بار با سوم شخص مینویسیش پایین نسخهی اولیهی دوم شخص. نمیتونی از تمام «تو» ها دست برداری. مقایسهشون میکنی که چطور با تغییر این ضمایر، انگار که روتو برگردوندی. که انگار که از دنبالش گشتن تو فضاهای خالی دست برداشتی. کمی طول میکشه. تا فرداش. فرداش اون نسخهی اولیه رو پاک میکنی. دیگه حرفی نداری که خطاب بهش بزنی. «تو» ها رو پاک میکنی و با «او» جایگزین میکنی.
No comments:
Post a Comment