هی میخوام زندگی حرفهایم رو سرو سامون بدم٬ هی در قدم اول میرم سراغ لینکدین. هی میبینم بخش مهمی از کارهایی که تا حالا کردم + کاری که همین الان دارم میکنم رو جرئت ندارم بذارم توش. باز میبندمش میام بیرون. تو معلمی که ریدهم٬ تو همون کاری که توش از خودم راضیام هم چارستون بدنم میلرزه ازش و به خاطر همین ترس کذایی دیگه دارم نمیکنمش٬ همین کاری که الان دارم میکنم هم با هزار بار «اسمم جایی نباشه» و هزار تا جلسهی «ریسک ماجرا رو چطور هندل کنیم» پیش میره.
این جوروقتاس که منتظرِ زندگی ِبیرون از ایرانم میشم. وقتی همه چیز رو باشه. وقتی رزومهی فارسیم نصف رزومهی انگلیسیم نباشه. اینا بشن دو تا پروژهی گم وسط راهی که دارم میرم.
خواهرم میگه اگه ادمیشن جاهایی که میخوای رو نگرفتی هم به نظر من همون سال دیگه بیا شروع کن کار کردن که یه سرو سامونی بگیری. طرف منطقی ذهنم باهاش موافقه. طرف غیرمنطقیم ولی داره فک میکنه این چه دنیاییه آخه که برای سروسامون گرفتن٬ باید بی سروسامون کنم خودمو.
همه چی از سروسامون دادن زندگی حرفهای میاد. از راضی نبودن از آیندهی حرفهایم تو ایران. بیعرضگی خودمه ها. ملت معلم میشن و خوب هم معلم میشن. کم کم یاد میگیرن. هرسال بهتر از سال قبل میشن. من ولی یه پروگرم دو سالهی تیچر پریپریشن لازم دارم برا همین. یکیبیاد کلاسمو آبزرو کنه. یکی بیاد فیدبک بده. اه. ملت از هیچ برا خودشون حال و آینده میسازن. من از همونی که داشتم هم بلد نیستم یه چیزی بکشم بیرون. منِ خرم که برا عوض کردن لایف استایلم یه همچین تغییر بیرونی گندهای لازم دارم. -دوسال میگذره از وقتی هربار سفرِ آمریکا به یه صفحه نوشتن ِتغییرهایی که میخوام بکنم ختم شده و باز تا رسیدم تهران خزیدهم به روزمرگی خودم-
نخی که همهی اینا رو به هم وصل میکنه٬ اینه که هیچیبه اندازهی این رفتن برام خوب نیست و هیچی به اندازهی این رفتن برام بد نیست. به این رفتن نیاز دارم و عصبانیام از هر عامل بیرونی و درونی که این نیاز رو تولید میکنه. چه خودم و شل و ولیِ تنیده تو لایف استایلم باشه٬ چه شریعتمداری باشه و مقالهی مزخرفش تو کیهان.
پ.ن: بله خاک بر سر ناشکرم کنن و اینهمه آدم دربهدر دنبالِ داشتن این موقعیتن و فلان. خستهم کردن ملت با تکرارِ این حرفا. بابا به خدا بهتر بودنِ زندگی در آمریکا از زندگی در ایران یک فکت نیست. آسایش برای آدمها تعاریف مختلف داره. یکی شاید زبان درس دادن تو کرانهی باختری رو به کار کردن تو یه سازمان ناسودبر بینالمللی تو دیسی ترجیح بده. حداقل مطمئنی مالیاتی که میدی اسلحه نمیشه برا اسرائیل. اه. این غرغرا پست جدا میخواد. شب بخیر.
No comments:
Post a Comment