برنامه م این بود که تو سفر دیتا جمع کنم فقط. بعد برگردم سر خونه زندگیم٬ همه ش رو بذارم جلوم٬ اصن اگه لازم شد بنویسم همه چی رو روی یه کاغذ گنده٬ بهش فک کنم و تصمیم بگیرم. آدمهایی رو پیدا کنم که تو این شهرا و دانشگاها بودهن و باهاشون حرف بزنم.
حالا ناگهان٬ یه طوری شده که انگار باید شهرِ دو سال از زندگیم رو هم انتخاب کنم تو همین دو هفته.ایالت رزیدنسی م رو عوض کنم اگه بشه٬ که خرج دانشگاه نصف بشه بعدا. سرم داره سوت میکشه.
این اتوبوس زودتر برسه و من بخوابم رو تخت هتل و نفس بکشم یه کم.
No comments:
Post a Comment