دلم میخواد صورتشو تو دستام بگیرم و بگم تو میتونی و زندگیت گندهتر از این حرفاس. بگم زار بزن و امیدوار باش ولی فک نکن که امیدوار بودن تنها راه زنده موندنته. فک نکن جور دیگهای نمیتونی، چون میتونی.
اما زندگیم طوری بوده تاحالا که بهم صلاحیت زدن این حرفا رو نمیده. کسی تا حالا منو ترک نکرده و هربار، با هرکسی تو این موقعیت که حرف زدهم، اون «تو نمیفهمی» جایی از لای حرفهاشون اومده بیرون.
شاید اگه اینهمه فاصله بینمون نبود خیالم راحت بود که اون لااقل میفهمه که ترککردن گاهی خودِ ترک شدنه. هست ولی. دورم. دوره. هزار تا اتوبان نکبت نیایش رو هم که به هم بدوزی نمیرسی. لال شو.
Saturday, 14 November 2015
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment