تعطیله و خونه تنهام. ۸ روز بیبرنامه و تنهام و هیچی به خوبی این موقعیت نیست برا من بعداز سوئد و همهی داستانهای اخیر.
نقاشی میکنم یه کم. نقاشی که نه.در و دیوار و چیزمیزای دور و برم رو میکشم به توصیهی همخونه. بهش گفتم میخوام «تو زندگی بعدیم معمار میشم» رو تا جای ممکن بیارم تو همین زندگی.
بالاخره دارم کادوهای کریسمس رو سفارش میدم.
بیرون برفه و تنها صدای خونه، پلی لیست صبح جمعه با گوشه:
زندگی بس کوتاه است و ما بس اندک از آن میدانیم.
[+]
No comments:
Post a Comment