تو آفیس اینترنا داشتم زیرلب غر میزدم به خودم، هیچ کی هم نمیشنید، یهو دیدم دارم انگلیسی غر میزنم. یهو گفتم «شت. بچه ها من با خودم هم انگلیسی حرف میزنم»
جسی گفت «خواب انگلیسی هم که ببینی اون وقت دیگه میفهمی که تو ماچ شده»
گفتم تو ماچ شده یا درست شده؟
گفت درست چیه؟ نمیدونم. برا احساس خودت میگم.
بعد مریبت گفت باز خوبه همخونهت ایرانیه که فارسیحرف بزنی در طول روز. میتونم تصور کنم چقد فراستریتینگ میشد اگه همه دوروبرت انگلیسی بودن.
وایساده بودم وسط آفیس، یه این حجم همدلی درخواست نشده لبخند میزدم.
درواقع، به پاسخ آتنتیکشون به درخواست عمومیای که هفتهی پیش کرده بودم زیرپوستی.
چشمامو باز کنم، اینا سعیشون اینه که با دوستی کنن. منم که ان بودم نمیدیدم.
No comments:
Post a Comment