آروم شدم. گذشت.
عصبانی نیستم. از اون که طبعاْ عصبانی نیستم. حتی از دنیا هم دیگه عصبانی نیستم.
اینطور ناهمزمانیها دیگه ته خفن بازی دنیاست برای اینکه برینه به ما. اون هست من نیستم٬من هستم اون نیست. یه بار من مجبورم انتخاب کنم یه بار اون مجبوره انتخاب کنه. کاری از دستم بر نمیاد جز اینکه لبخند کج بزنم به دنیا. بگم "باشه. تو خوبی. می خوام ببینم دفعهی دیگه چی کار میخوای بکنی."
No comments:
Post a Comment