بدترین ترم دوره ی لیسانسم بوده این ترم. از لحاظ درسا و استادا. هیچ روزی نیست که با احساس بد بختی نیام بیرون از تخت. و چون اون جذابیتهای عاریهای ترمهای پیش رو هم نداره٬ دیگه نمیتونه این پشیمونی شدید رو ازم ببره بیرون. من باید ادبیات میخوندم.
ساعت ۶:۴۶
سالید ورکز و تمرینای آمار و محاسبات منتظرمن.
ترجیح میدم تو تختم بپوسم تا برم دانشگاه.
No comments:
Post a Comment