"در بهار کنار سبدهای گیلاس تفاوت عشق و حسرت را فهمیده بودم و این برایم تا پایان عمر کافی بود."
پست اول این وبلاگ رو که مینوشتم با این تایتل٬سه سال پیش٬ هیچ نمیدونستم که چقد تفاوت عشق و حسرت رو نمیدونم.
بیشترین چیزی که از عاشق شدنهای اخیرم یاد گرفتم همینه. تفاوت عشق و حسرت.
بیشترین چیزی که ازشون تو دستم مونده هم٬ آره. حسرت.
چهار روزه که بهش فکر نکردهم. تا امروز که همخونه تکست داد «یه سیدی عاشقانههای احمدرضا احمدی با صدای خودش دارم ولی لپ تاپم نمیخونهتش. میخوایش یا بدم بره؟»
گفتم بده بره.
یه وقتی هم میرسه که این روزا رو نمیشمرم دیگه.
پنج دیقه بعد گفتم نگه دار بریزم رو لپ تاپم بعد بده بره.
No comments:
Post a Comment