جای اون لامصب هم خالیه با اون وضع نکبت ارتباطیمون. خود مرض بودیم ما. تمام مسائل رو حل کردیم و مهربون شدیم و دیگه ان نبودیم و دیگه با هزار لایه فیلتر حرف نمیزدیم و نازی و جان و بغل، بعد یهو خب دیگه خدافظ.
حالا الان حالم بده، حوصله ندارم فک کنم که درستش همین بود و خودم اصن پیشنهادشو دادم و فلان. الان میخوام به عالم و آدم نق بزنم.
میخوام صد و پنجاه تا پست نق نق بذارم اینجا تا این پرزنتیشن نکبت تموم شه ساختن و ارائه دادنش. هر سه بار که خودمو کنترل میکنم ور نمیدارم به ع/س/ر/را تکست بدم، میام اینجا نق میزنم. شکر خدا وضع نکبتی ساختم برا خودم که لیست آدمهایی که دلم میخواد باشن و نباید باشن از لیست آدمایی که هستن طولانی تره.
کلا هم که «نکبت»
No comments:
Post a Comment