Tuesday 25 February 2014

فهمیدم.

من یک روانکاو لازم ندارم که بعد از کشف تکراری «تو هی خودت رو تو موقعیت‌های سه نفره قرار میدی»٬ و بعد از کشف جدید و رهاننده‌ی چندین موقعیت سه تایی تو رزومه‌م که خودم نفهمیده بودمشون٬ به طور تابلویی بپرسه «تو خونه‌تون با کی سرِ کی رقابت داشتی؟ با مامانت سر بابات؟» که واکنش «بی‌ی‌ی‌ی‌ خیال حاجی» رو در من برانگیزه.

یکی رو لازم دارم که بفهمه گره بنیادین آدم لزوماً اولین گره از نظر‌ زمانی نیست.

به بیان دقیق‌تر٬ منی که بعد از خوندن فروید می‌گم «بی‌خیال بابا» و بعد از خوندن اروین یالوم می‌گم «اوه شت» و هی جمله‌هاش تو سرم زنگ می‌زنه٬
روانکاوی اگزیستانسیال لازم دارم. نه فرویدی.

آدم چطوری بگرده دنبال روانکاو اگزیستانسیالست٬ جایی که ملت فرق روانکاو و روانشناس رو هم نمی‌دونن حتی..

2 comments:

  1. xodetam ta 2mah pish nemidoonesTa:D
    man daqiqan nemdioonam froydi yani che.

    ReplyDelete
    Replies
    1. من روان درمان و روان کاو رو نمی دونستم!

      Delete