Saturday 28 June 2014

معجزاتِ نوشتن

یک. آروم که بشم، به جای نق زدن می‌شینم از تجربه‌های حرفه‌ای این مدتم می‌نویسم. که البته باز هم مثل همیشه بدشانسیِ بدزمانی خورد به کارِ جدید و نشد تمام و کمال تجربه‌ش کنم. اما یه دریافت‌های تازه‌ای دارم از تیم ورک. از تفاوت مدل کارکردن ذهن آدم‌های ریاضی خونده و آدم‌های انسانی خونده‌ی دور و برم. تعمیم نمیدم. دارم راجع به تجربه‌ی خودم حرف می‌زنم. این تفاوت می‌تونه از هر چیز دیگه‌ای هم ناشی شده باشه. اما آدم‌های دور و بر من اینطوری تقسیم می‌شن و این تفاوت‌ها رو این تقسیم‌بندی می‌شینه. و از تفاوت کار کردن تو ایران و تو آمریکا. این آخری رو باهاش حال نمی کنم. حالا مگه چقد آمریکا کار کردم؟ دو ماه. همین دوماه و روندهای مرسومش یه جوری ولی تهِ ذهنم نشسته که انگار این مقایسه اجتناب ناپذیر شده برام.

یک را یک طور دیگر نوشتن:
بشینم از تجربه‌های حرفه‌ای این مدتم بنویسم به جای نق زدن. که ذهنم درگیرش بشه درست حسابی. که حیف نشه مث همیشه از بدشانسیِ بدزمانی. بشینم دل بدم به کار نجاتش بدم. شاید آروم هم شدم این طوری.

دو. وبلاگ این کار رو برای من می‌کنه. نوشتن این کار رو برای من می‌کنه. طور دیگری نوشتن باعث می‌شه طور دیگری فکر کنم. 

No comments:

Post a Comment