Wednesday 27 January 2016

هنوز خسته ی سفر و هنوز خسته ی تمام احساسات متناقض شخصی و حرفه ای از جمعه تا حالا. بله. چارشنبه س. از جمعه تا حالا.
مدرسه. کلاس دانشگاه. گوش دادن به پیچیدگی های رابطه ی مگ. خونه. دسشویی. پلی لیست گوگوش. آب جوش. 
-الان اینجای برنامه م-
ماکارونی٬ خوندن داستانای فردا. آماده شدن برای کلاس و همکار و شاگردای جدید. 
نوشتن ریفلکشن امروز.
قهوه.
نوشتن اورویوی یونیت بادبادک باز
تر و تمیز کردن کلندر.
احتمالا قهوه.
سر و سامون دادن ویدئوهای کلاسام از این ور اون ور.
نوشتن طرح فیلم کوتاهی که باید بسازم از کارم.
نوشتن برنامه ی فردا.
دیگه ببینم چقد جون می مونه برام تا ببینم چی کار می شه کرد باز.
سوشال مدیا تا صبح فردا خاموش.

شبیه زندگی دو سه ماه اوله. ولی کاریش نمیشه کرد. باید جمعش کنم. باید تو جریان بمونم. نباید بیفتم بیرون از رولر کوستر وسط یونیتی که دارم درس می دم.

1 comment: