مثلا امشب معلوم نیست چرا اینجام.
برنامهی جمعی شب کنسل شد و با همخونههام گرلز نایت آوتش کردیم و من بهش تکست دادم شب پیشت نمیام. بعد آخرای شبمون که شد، تکست دادم بهش که اگه فردا صبح نباید زود پاشی من میام امشب.
حالا معلوم نیست چرا اینجام. چی میخوام اینجا؟
تو تختش خوابیدم و خودش داره فرآیند سیصد مرحلهای مسواک زدنش رو انجام میده. از دستشویی نور میاد و صدای ویژژژ مسواک برقیش.
من آناتما گوش میدم. ایموشنال وینتر. شقایق برام فرستاده. همین سه جملهی آخر یعنی از ۱۵ سالگیم تا الان از هزار جهت تو این لحظه و تو این چهار دقیقهی آهنگ جمع شده و افتاده رو دوشم. پس اگه امشب شب ایموشنال وینتر گوش دادنمه، اینجا چی کار میکنم؟
قرار هم که نمیگیری آخه. از چی به چی فرار میکنی؟
No comments:
Post a Comment