Monday 28 March 2016

در حالی که دارم برای اولین بار در زندگیم فرم های نکبت مالیات رو پر میکنم و از استرس خفه میشم، مامانم نشسته کنارم هی میگه کی گواهینامه میگیری؟ استیت آی دی ت رو که گم کردی اعلام کردی؟ دردسر نشه برات؟ برو یه استیت آی دی بگیر حالا گواهینامه هم نمیگیری. کی میری؟ خب امروز میرفتتی دیگه زود هم تعطیل شدی. پروسه ی بار اولش با وقتی داشتی گم کردی فرق داره ها. مطمئنی شهریه ی دانشگاه سال دیگه این-استیت حساب میشه وقتی آی‌دی پنسیلوانیا رو نگرفتی؟
همه ی اینا رو هم با یه لحنی میگه که میخوام سرمو بکوبم تو دیوار.

بله خوشحالم که مامانم پیشمه. ناشکری هم نمیکنم. فقط الان این استرس ها رو لازم ندارم حین پرکردن فرم تکس ریترن. ساعت ۱۰ شب امروز با ۱۰ صب فردا فرق نداره از لحاظ این کارا. گاهی آدم باید یادش بیاد چرا تو خونه ی مامان باباش زندگی نمیکرد دیگه.

No comments:

Post a Comment