مرا گویی که را یی ؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
چنین مجنون چرایی ؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
مرا گویی
بدین زاری که هستی،
بدین زاری که هستی،
بدین زاری که هستی، به عشقم چون برآیی؟
به عشقم، چون برآیی؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
موج دریاهای عشقت
موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی؟ کجایی؟ کجایی؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
مرا گویی
مرا گویی
به قربانگاه جانها
مرا گویی به قربانگاه جانها،
نمیترسی؟
نمیترسی که آیی؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
مرا گویی
مراگویی چه می جویی دگر تو، ورای روشنایی؟
من چه دانم
من چه دانم
شبی بربود ناگه شمس تبریز
ز من یکتا دو تایی من چه دانم من چه دانم من چه دانم من چه دانم.....
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
چنین مجنون چرایی ؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
مرا گویی
بدین زاری که هستی،
بدین زاری که هستی،
بدین زاری که هستی، به عشقم چون برآیی؟
به عشقم، چون برآیی؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
موج دریاهای عشقت
موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی؟ کجایی؟ کجایی؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
مرا گویی
مرا گویی
به قربانگاه جانها
مرا گویی به قربانگاه جانها،
نمیترسی؟
نمیترسی که آیی؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
مرا گویی
مراگویی چه می جویی دگر تو، ورای روشنایی؟
من چه دانم
من چه دانم
شبی بربود ناگه شمس تبریز
ز من یکتا دو تایی من چه دانم من چه دانم من چه دانم من چه دانم.....
مرا گویی تو را با این قفس چیست؟
تورابا این قفس چیست؟
تورا با این قفس چیست اگر مرغ هوایی؟ این قفس چیست؟
این قفس چیست؟
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
من چه دانم
...
من چه دانم
...
No comments:
Post a Comment