گردون نگری ز قد فرسودهماست
جیحون اثری ز اشک پالودهی ماست
دوزخ شرری ز رنج بیهودهی ماست
فردوس دمی ز حال آسودهی ماست
اگه خط خوش داشتم، این رو مینوشتم میزدم به دیوار اتاقم. که وقتی در دوزختر از دوزخِ رنج بیهودهم غرق میشم، یادم بیاد که این روی دیگهی همون سکهس. سکهای که اون ورش حال آسودهمونه که یک دمش بهشته.
No comments:
Post a Comment