چند وقت بود تو تمام بدنم احساس يه ناسالمى خفيف ميكردم. حتى صورتم يه طور ناراحتى بود. مثلاً انگار كه وزن لپهامو -كه گندهتر هم شدن بودن- احساس ميكردم. سيگار رو قطع كردم، قرص تيروئيدم رو منظمتر خوردم، فايده نداشت. پيش خواهرم كه بودم پرسيدن ناهارا چى ميخورى، يهو ديدم تمام يك ماه و نيم گذشته رو غذاى بيرون خوردم. بعد فكر كردم شايد يه ربطى داره. اين دو سه روز دارم ناهار ميوه ميخورم. انقدر حالم بهتره كه وسوسه شدم يه مدت همينطورى زندگى كنم. نه اين كه حالا"وجيترين" بشم (كه بعد دوستم به لطف برچسبهاش در اولين واكنش بگه " لوس!" و من مجبور شم همه ى اينا رو توضيح بدم. سلام! :دى). اما اصلاً گوشت و مرغ و اينا ميبينم حالم بد ميشه فعلاً.
به طور كلى بدنم حال خودش رو خوب ميفهمه. مثلاً اينكه موقع پريود هوس استيك ميكنم. يا وقتى هنوز خودم نفهميدم كه سرما خوردم، دلم آب پرتقال ميخواد. در آستانهي افتادن فشار هوس شيرينى ميكنم و الخ.
و از اونجايى كه يكى از تصميمهام در شروع سال ٩٢ اين بود كه با بدنم مهربون باشم، ميخوام يه مدت گوشت و مرغ و ماهى نخورم ببينم چى ميشه.
از پيشنهاداتتون دربارهى غذاهاى سبزيجاتى استقبال ميكنم.
No comments:
Post a Comment