تهرانم.
زندگی خیلی راحت شروع شد. دو تا کلاس رفتم دیروز، حذف و اضافه کردم، رفتم جلسهی نشریه، همه به لطف کافئین.
یه یه ساعت بدو بدوطوری هم رفتیم خونهی خودم -که ناگهان زمان وایساد انگار- و برگشتم ور دل خانواده.
دوشاخه رو زدهم به پریز. دارم یواش یواش یواش یواش شارژ میشم.
هی همه میگن "رسیدن به خیر". هی میخوام بگم من هنوز نرسیدم. به جاش لبمو گاز میگیرم، میگم مرسی..
No comments:
Post a Comment